چرا راه حل امروز ایران، تحقق لیبرال دموکراسی است؟

چرا سوسیال دموکراسی، سوسیالیسم و هر نوع شعار عدالت محور، برای امروز ایران، مخرب و رویا فروشانه است؟
چرا امروز، لیبرال دموکراسی، بیش از هر شعار برابری طلبانه ای، بیشتر به سود کارگران است؟ چرا سوسیالیسم، قطعا به ضرر کارگران است؟ چرا چپ ها، خواسته یا ناخواسته، تعمدی یا از نادانستن، به ضرر کارگران عمل می کنند؟

خواندن این مطلب، برای هر کارگری، کارمندی، که فکر می کند مشکل کشور عدالت است و نه آزادی، حیاتی است. هرکس که فکر می کند، در اعتراضات صنفی برای حقوق، باید حتما دنباله روی چپ ها باشد، هرکس که اهمیت تقدم آزادی بر عدالت را درک نکرده است.

نرخ تشکیل سرمایه کشور منفیه

یعنی در واقع کل کشور در حال مستهلک شدنه و کارگران در خط مقدم آسیب. چرا که تا تولید در کار نباشه، ثروتمندان با تبدیل پول به طلا و املاک و … در برابر تورم از خود دفاع می کنند و کارگره که در نبود تولید، درآمدی هم نداره.

یعنی چی؟

چرا می‌گم راه حل دست کم در گام اول، لیبرال دموکراسی با سیاست تا بیخ راست اقتصادیه؟

چرا حرف از سوسیال دموکراسی و عدالت دست کم تا ۱۰ سال، خطرناکه؟

وقتی نرخ تشکیل سرمایه منفیه و فرار سرمایه زیاد، ایران شبیه یک اسفنج خشکه که همه دارن بازم میچلونن تا قطره آخر بیاد بیرون.

اون چیزی که مشکل کشور هست، نحوه تقسیم درآمد حاصل از تولیدِ الان نیست چون همین تولید هم نزولی و راکده.

گام‌های عملی برای آینده ایران چه باید باشه و چرا؟

در گام اول، امنیت سرمایه و مالکیت خصوصی و بازار در یک ساختار سیاسی لیبرال دموکراسی اگر تضمین بشه، تا چند سال، اینقدر مثل اسفنج خشکی که نزدیک قطرات آب می‌شه، پول جذب کشور می‌شه و اقتصاد جهش می‌کنه که سرعت رشد بر سرعت دغدغه نحوه تقسیم درآمد غلبه می‌کنه.

مادامی که این اسفنج در حال جذب سرمایه است، تکنولوژی و خلاقیت های بر هم زننده باعث می‌شن کل حجم این اسفنج هم با آهنگی فزاینده افزایش پیدا کنه (طوری که در خشکی آتی، حجم اسفنج خشک جدید از قدیمی بیشتر می‌شه، انگار که زیرساخت کشور پر ظرفیت تر شده)

همین باز فرصت جذب پول بیشتری فراهم می‌کنه

در ادامه این روند به جایی می‌رسه که رشد اقتصادی کشور نم نم از شتابش و سپس از سرعتش کاسته می‌شه.

مثلا یهو چند سال رشد اقتصادی از ۲ به ۱۵ درصد می‌رسه و بعد نم نم میاد برميگرده پایین

اونجا نقطه‌اییه که تازه می‌شه به سیاست های سوسیالیستی ذیل لیبرال دموکراسی (مشابه اقتصاد اروپایی ها) فکر کرد که میشه سوسیال دموکراسی. (زمانی که انباشت ثروت حاصل از تولید کارآفرینانه، و نه انباشت حاصل از استخراج منابع زیر زمینی مثل اروپایی ها زیاد شده، و ذیل لیبرال دموکراسی، با افزایش مالیات، رو به رفاه عمومی میارن).

اما اگر الان که قحطی آب در این اسفنج خشک هست، جدال بر سر توزیع درآمد و عدالت باشه، نه تنها اسفنج خشک و خشک تر می‌شه (فرار سرمایه) بلکه اسفنج شروع می‌کنه از درون خورده شدن (درگیری و نزاع و افزایش پتانسیل هم نوع خواری در جامعه، قطبی شدن، بنیاد گرایی، هویت گرایی، رادیکالیسم دینی)

راه حل ایران برای فرار از رادیکالیسم دینی، قوم گرایی، ملت سازی های تخیلی و قطبی شدن (همه رفتارهای بدوی که انسان‌ها در تهدید بقا قبیله ای اعمال می‌کردن)

اینه که اول تا می‌تونیم آب به این اسفنج خشک برسونیم.

راه اونم چیزی نیست جز سیاست‌های رادیکال اقتصادی سرمایه داری برای امروز همه کف گیر ها ته دیگ خورده. حقوقی که کارگر می‌گیره حاصل از فشار شدید امنیتی و چونه زنیه.

چرخ توسعه پر شتاب که شروع کنه به چرخیدن، اینقدر فرصت‌های خالی در کشور برای رشد هست، دغدغه سرمایه گذار، محلی برای خرج کردنه نه صرف زمان و پول برای فشار دادن بخش هزینه که یکیش حقوق کارگرانه.

کسانی که تجربه رشد نمایی استارتاپ یا بیزنسشون رو دارن می‌دونن که در مراحلی از رشد، اینقدر درآمد در حال افزایشه (مثلا یک سال ۱۰ برابر) کارفرمایی نیست که به بهینه سازی روال ها (بهینه سازی هزینه ها و فشار برای کاهش حقوق ها) فکر کنه و حتی به جای ۳ نفر ۶ نفر رو استخدام می‌کنه که کار فقط انجام بشه، با اون ۶ نفر هم چونه حقوق نمی‌زنه.

هرچی این رشد سالانه، به صفر نزدیک تر می‌شه، کارفرما می‌ره سمت فشار دادن هزینه ها و بهینه کردن روال ها (برای افزایش سود)

ایران الان زمین بکری شده که اگر حاکمیت نرمالی در ارتباط با جهان داشت، همین الان هر قسمتش پول بذاری سود در میاد ازش تا چندین سال با رشد بالا. چون فنرش فشرده شده. 

حالا شما در مثال همون استارتاپ فرض کن هرچی سریعتر نیرو جذب کنی، درآمد شرکت بالاتر می‌ره چون توی دوران رشد جهشی هستی، بیان و تا می‌تونن با قرارداد و بیمه و اعتصاب و چونه زدن در حقوق، به جای ۱۰ برابر سود، ۲ برابر سود برای شرکت ایجاد بشه (به دلیل از دست رفتن زمان برای عدالت و چانه زنی) اون وقت توی یه چرخه جدید، مجبوری تو هم دست به عصا تر بشی و حسابگرتر و بهینه تر. همه اینا دوباره می‌شه فشار بر کارگر اونم در زمانی که فرصت رشد فراهم بود.

در این دوره و موقعیت، سوسیال دموکراسی، و هر نوع چپی، ایران رو برای همیشه کوتوله نگه میداره

ما تا چند سالی هیچ راهی نداریم که صرفا هزینه اختلاف طبقاتی بیشتر رو قبول کنیم، برای اینکه همه طبقات رفاهشون خیلی بیشتر بشه.

بپذیریم که چند نفری ۱۰۰ برابر سود کنن، اما منم در این ۱۰ سال درآمد واقعی تورم در رفته ام بشه ۵ برابر به مراتب بهتر از اینه که یکی ۲ برابر سود کنه منم ۲ برابر

تازه بماند که این حالت فرضی غیر ممکنه، چون در شرایط خشکی اسفنج مملکت و فرار سرمایه، اون نابرابرتر و هارش تر ۳ برابر سود می‌کنه، درآمد شما حتی افت هم می‌کنه (نگاهی به سبد خانوار در دهه اخیر بندازید)

من رویافروش نیستم، ما فعلا هر سرمایه ای جذب مملکت بشه باید بذاریم رو چشممون و برای جذبش باید هر نوع امنیتی که نیاز داره تضمین کنیم.

نظام قضایی سالم، بازار آزاد، مالکیت خصوصی، قوانین کم و کمتر دست و پا گیر.

ارجحیت آزادی بر عدالت در تمام امور.

بعد از مدتی، افکار سوسیال دموکرات در بستر لیبرال دموکراسی، برای تعادل می‌تونن مفید باشن.

اما الان زهر مارن.

دقیقا به همین دلیله که من تضمین آزادی سیاسی و آزادی بیان رو می‌خوام (برای روزی که نیاز شد سوسیالیسم نقششو سالیان بعد ایفا کنه)

و تضمین شدید بازار و امنیت سرمایه می‌خوام، راست تا بیخ، تا اسفنج اول پر آب بشه و عقب ماندگی کشور جبران بشه (که قطعا بهترین راه حل افزایش درآمد کارگرانه)

راست تا بیخ درسته که ترسناک به نظر میاد.

مثلا فردا می‌گن به فلان نیرو نیاز نیست خداحافظ.

اما رویافروشی نیست، چون این اسفنج هنوز آب می‌خواد.

از اضطراب آزادی بری دنبال عدالت، اونم تو خشکی از سرمایه، فقر بدون عدالت رو برای خودت تضمین کردی.

باید از این دو مثال فرضی انتخاب کنید:

اولی:

درآمد متوسط، ۴۰ هزار دلار در سال

درآمد یک درصد ثروتمند باشه یک میلیون دلار

دومی:

درآمد متوسط، ۴ هزار دلار

درآمد یک درصد ثروتمند باشه ده هزار دلار

بماند که برای ایجاد ثروت واقعی در کشور، نیاز به فراهم آوردن زمینه برای disruptive innovation هست که سیستم های سوسیالیستی هیچ ایده و پاسخی برای ایجاد و افزایشش ندارند.

و بماند که این نابرابری حاصل از خلق ثروت و خلاقیته که قبلا نبوده، حاصل از دزدیدن از طبقه متوسط و فقیر نیست!

سر جنبش های کارگری ایران کلاه گذاشته شده.

سرمایه داری سیاسی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی رو که منجر به خشکی این اسفنج شده رو به دروغ به اسم لیبرالیسم و نئولیبرالیسم غالبشون کردن.

اتفاقا مطالبه کارگران دقیقا باید لیبرال دموکراسی تا بیخ راست باشه، با تضمین آزادی سیاسی و بیان

از ضعف اقتصادی کارگران جامعه و سو استفاده کردن

و به جای اینکه مشکل اصلی رو نشون بدن، چیزی رو نشون می‌دن که بعدا بشن استالین‌

مثل همین حزب کمونیست کارگری

کارگر باید دنبال تضمین آزادی بیان و سرمایه داری باشه تو ایران، مشکل جمهوری اسلامیه، نه لیبرالیسم، لیبرالیسم الان راه حله.

جریان های تجزیه طلبی روی این ضد لیبرال.د بودن خیلی حساب باز کردن

چون لیبرال دموکراسی برای امروز ایران به حدی توسعه و ثروت میاره که خود به خود قوم و قبیله گرایی (رفتار تکاملی موجودات برای بقا) رو از بین می‌بره و از صورت مسئله ها بیرون میاد.

اینا رویای دیکتاتوری محلی رو به گور میبرن

فرق من با بقیه عمدتا اینه که من دنبال اینم که “چه چیزی در شرایط کنونی نیازه و کار می‌کنه”

تشخیص عقلی و منطقی من اینه.

من ایدئولوژی خاصی ندارم، سوسیالیست‌ها هیچ ایده ای منطبق با تفکر‌ سیستمی ندارند که نیاز امروز ایران رو محقق کنه، چون اساسا صورت مسئله رو نفهمیدن.

حتی یک چپ اومد اینقدر واضح شروع کنه به فواید و مضررات ایده های اجراییش؟

بیایید دیگه همینقدر شفاف بنویسید.

ارجاع دادن به عکس و کتاب که نشد کار.

اجرایی و عملیاتی، بسم الله. بستان و بزن.

دیدگاهتان را بنویسید