چرا لذت از بدشانسی دیگران را احساس می کنیم؟

وقتی بقیه دچار بدشانسی و بدبختی می شوند، ما برای آن ها ناراحت می شویم. واقعا؟ واقعیت این است که بیشتر از آن چه که بخواهیم قبول کنیم، ما گاهی به طور پنهانی از این اتفاق خوشحال می شویم. یعنی لذت از بدشانسی دیگران! آیا یک طرفدار تیم رد ساکس از دیدن یک طرفدار تیم یانکی بعد از یک شکست تحقیرآمیز یانکی خوشحال می شود؟ آیا یک طرفدار حزب دموکرات در آمریکا از تماشای چند باره ویدیوی تغییر موضع سریع میت رامنی خسته می شود؟ آیا شما هم تعقیب اخبار زرد که پر از پوشش فاجعه ها در ستون شایعات است را دوست دارید؟

زبان آلمانی یک لغت برای این احساس دارد: schadenfreude یا لذت از بدشانسی و بدبختی دیگران. خیلی ها از لذت بردن از بدشانسی و بدبختی دیگران ناراحت می شوند. اگر دچار مشکل شدن دیگران باعث خنده ما میشد، با نگاه عبوس و شرمنده کننده والدین مان روبرو می شدیم. شاید به همین دلیل است که برای این احساس در برخی زبان ها هیچ معادلی وجود ندارد؛ مثل انگلیسی.

ولی اینکه ما برچسبی برای آن در انگلیسی نداریم به این معنی نیست که این احساس هم وجود ندارد. این حس کاملا واقعی است و حتما در نقطه ای از زندگی تان آن را تجربه کرده اید یا کسی را می شناسید که آن را تجربه کرده است. چرا لذت از بدشانسی دیگران را احساس می کنیم؟

دلایل لذت از بدشانسی دیگران

یک دلیل آن به این حقیقت ساده برمی گردد که ما معمولا از بدشانسی و بدبختی دیگران سود می بریم. بخش مهمی از زندگی با رقابت همراه است. یکی از توصیه های ناپلئون این است:

«وقتی دشمن در حال مرتکب شدن یک اشتباه است اصلا مزاحم نشو.»

بدشانسی ها و بدبختی هایی که برای رقبا پیش می آید، می تواند رقابت را آسان کند. هر همدردی که ممکن است حس کنیم مخلوط شده با اثرات خوب سودی که احتمالا به ما می رسد. منفعت شخصی یک انگیزه قوی است و طبیعی است که ما به خاطر سودبردن از یک اتفاق، حس خوبی داشته باشیم؛ حتی اگر به خاطر بدشانسی کس دیگری باشد.

تیمی از محققان دانشگاه کنتاکی به رهبری دیوید کومز اخیرا شواهد خوبی برای این مساله در سیاست یافته اند. در یک مجموعه مطالعات که در مجله Experimental Social Psychology منتشر شده، آن ها شرکت کنندگان در تحقیق را از نظر وفاداری به احزاب غربال کردند و بعد از آن ها خواستند به طور خصوصی واکنش های احساسی شان به وقایع خبری را مطرح کنند. برخی از این وقایع خبری برای نامزدهای ریاست جمهوری دموکرات ها یا جمهوری خواهان در انتخابات 2006 و 2008 خجالت آور بودند. به صورت کلی دموکرات ها بیش از جمهوری خواهان در مورد بدشانسی یک نامزد جمهوری خواهان راضی و خوشحال بودند. جمهوری خواهان هم بیش از دموکرات ها در مورد بدشانسی یک نامزد دموکرات خوشحال و راضی بودند. به نظر می رسید این دو گروه در جهان های موازی جدا از هم زندگی می کنند.

برای هر کسی که سیاست را دنبال می کند و اثرات بازده انتخابات را کاملا احساس می کند، چنین یافته هایی اصلا یک شگفتی نیست. استفن کولبرت که یک کمدین است در جریان کمپین انتخاباتی اخیر در آمریکا به همین نکته اشاره کرد. وقتی شاخص های اقتصادی برای رئیس جمهور وقت، اوباما بد به نظر می رسید:

«خبرهای خوب و بدی دارم. خبر خوب این است که خبرهای بد زیادی وجود دارد و این هم خبر خیلی خوبی برای میت رامنی است.»

در تحقیق کومز و همکارانش از گزارش های خصوصی استفاده شد ولی آیا شرکت کنندگان کاملا صادق بودند؟ آیا آن ها احساس واقعی خود را می دانستند؟ مینا سیکارا، متیو بات وینیک و سوزان فیسک که عصب شناسان اجتماعی هستند تحقیقی انجام دادند که نتایجش در Psychological Science منتشر شد و شواهد تاییدکننده بیشتری برای احساس لذت از بدشانسی دیگران فراهم کرد. آن ها در تحقیق به جای معتادان سیاست از طرفداران ورزش استفاده کردند.

آن ها از رقابت طبیعی و پرماجرای بین تیم های بوستون رد ساکس و نیویورک یانکیز سود بردند و طرفداران افراطی دو طرف را وارد تحقیق کردند. این طرفداران در حالی که تحت یک اسکن مغزی بودند، بازی های بیسبال شبیه سازی شده را تماشا کردند. در این بازی ها تیم محبوب آن ها با تیم رقیب با یک تیم خنثی بازی می کرد. فعالیت مغزی مربوط به لذت در ارتباط با باخت رقیب بود. فعالیت مربوط به درد هم در ارتباط با باخت تیم محبوب آن ها.

لذت از بدشانسی دیگران و حس رقابت

به این نکته توجه داشته باشید که این مثال ها از رقابت بین گروهی است. خیلی وقت ها هویت ما که یا یک گروه گره خورده بر احساسات ما تاثیر می گذارد. اگر گروه ما برنده شود، ما احساس بالا رفتن و ترقی می کنیم.

ادوارد هیرت یک تحقیق در دانشگاه ایندیانا انجام داد و نتایج نشان داد طرفداران بعد از برد تیم محبوبشان در مورد توانایی های شخصی خود (از پرتاب دارت گرفته تا موفقیت در دوستی با یک دختر یا پسر جذاب) خوش بین تر می شوند. نگارنده متن مدت هاست طرفدار تیم رد ساکس است و کاملا این اکسیر برد برابر رقیب را تصدیق می کند: وقتی رد ساکس توانست در پلی آف لیگ آمریکا در سال 2004 رقیبش یعنی یانکیز را شکست دهد و بعد هم در مسابقات جهانی قهرمان شود.

چیزی در دینامیک های بین گروهی وجود دارد که باعث می شود احساساتی چون لذت از بدشانسی و بدبختی دیگران بیشتر خود را نشان دهند. طرز فکر قبیله ای ما در برابر آن ها به سادگی تهییج می شود و پیروزی با شکست گروه رقیب، هیجان انگیز است. شاید وقتی مساله تیم ماست، ما کمتر به خاطر چنین لذتی احساس مقصربودن و خودخواه بودن می کنیم.

لذت از بدشانسی و بدبختی دیگران یک احساس طبیعی است و فایده ای ندارد به خودمان توهین کنیم و در مورد برانگیخته شدن ساده آن به خودمان دروغ بگوییم. ولی از سوی دیگر بهتر است آن را تشویق نکنیم. ظاهرا کسانی که این احساس را تجربه می کنند احتمال دارد به آسیب زدن به یک طرفدار رقیب هم تمایل داشته باشند. پس بهتر است حس لذت از بدشانسی و بدبختی دیگران را در کنترل خود داشته باشیم.

دیدگاهتان را بنویسید