سرانه مصرف پروتئین مردم به چه عددی برسه میپذیرید که شکست خوردید و قبل از نابودی موجودیت ایران، رهاش میکنید؟
دلار چه قیمتی بشه میپذیرید شکست خوردید؟
اینجا روی صحبتم با نیروهای امنیتیه که خیلیهاشون باور دارند به سیستم:
شما از مسئولان و سایر ارگان ها چرا نقطه شکست نمیپرسید؟
میدونستید وقتی اونا نقطه شکست تعریف نمیکنند، در پایان بار همه چیز روی دوش شما میفته و جون شما نهایتا به خطر میفته؟
میدونستید چون اونا نقطه شکست تعریف نمیکنند، مردم کارد به استخوانشون میرسه و مجبور میشین درگیر شین؟ و دقیقا توی کشور قیمت ها به چه اعدادی برسند و سرانه سفره مردم به چه نقطه ای برسه میپذیرید که مشکل از اعتراض مردم نیست بلکه مشکل مسئولان و صاحب تصمیمانه؟
تا دلار و گوشت چه قیمتی، به نظرتون میارزه برای تامین امنیت جونتون و زندگیتون رو بذارید وسط؟ و وقتی مسئولان و مسببان تصمیمات کشور نقطه شکست ندارند، چطور متوجه میشین حق با کیه؟
چرا از اونا تعریف نقطه شکست نمیخواهید تا قبل از رسیدن به اون نقطه، در اون ها دنبال نفوذی و جاسوس بگردید؟
امنیت به تحلیل زمستان سخت اروپا و نفت ۱۸۵ دلاری که همه اش غلط دراومده وابسته است یا به چندتا مردم عادی گرسنه و خسته؟ یا چندتا سلبریتی و بازیگر و تحلیلگر؟
وقتی نظام و مسئولان، نقطه شکست تعریف نمیکنن، منجر به اتفاقاتی در کشور میشن که ریشه مشکلات امنیتی و اعتراضات مردم هستند و معترضان و منتقدان معلول هستند نه عامل.
وقتی این نقطه شکست تعریف نمیشه، تمام فشار روی پاشنه نهایی که نیروهای امنیتی هستن میفته.
آقای نیروی امنیتی که دلت برای امنیت کشور میسوزه، مهمترین استراتژی شما برای تامین امنیت کشور، درخواست تعریف نقطه شکست از مسئولانه تا اضافه بار قصور اونا گردن شما نیفته و با مردم درگیر نشین.
وقتی این نقطه شکست تعریف نشه، جدال شما و معترضان، چیزی از جنس مردم در برابر مردمه.
اکثر نیروهای امنیتی دغدغه اشون واقعا کشوره اما استدلال قوی ندارند.
من دارم بهتون استدلال قوی میدم. درخواست تعریف نقاط شکست از مسئولان و تصمیم گیران. ترجیحا به عدد.
مثلا چرا شما مرندی که گفت زمستان سخت اروپا نزدیکه و باعث شد برجام به هوا بره رو به عنوان عنصر تهدید برای امنیت ملی حساب نمیکنید؟
یا چرا ثابتی که گفت نفت ۱۸۵ دلار میشه رو تهدید امنیتی حساب نمیکنید که باعث زحمت کل کشور شد؟
یا چرا حجت عبدالملکی رو تهدید حساب نمیکنید؟
در ادامه تصمیمات اینا بوده که شما ماه ها مجبور شدید برای تامین امنیت به تعریف همان مسئولان، با مردم درگیر بشین و خودتون هم آسیب ببینید. حالا اصلا میگیم هرچی منتقد و معترض بود فریب خورده.
محمد حسینی که گفت اینا برای ورزشه تهدید امنیتی بود یا این آقایان که صدها میلیارد دلار کشور رو عقب انداختن و تازه جایزه هم گرفتن و رفتن قطر جام جهانی ببینن.
تعریف نقطه شکست اونا چیه؟
تعریف نقطه شکست شما کجاست؟ چند نفر دستگیر، مجروح یا کشته بشن و وضع بهتر نشه میپذیرید که تصمیمات شما هم اشتباه بوده؟
از نظر من، نیروهای امنیتی هم به عنوان آخرین نقطه اعمال فشار اشتباهات دیگر ارکان و مسئولان، قربانی های سیستمی هستند که توی هیچ بخشیش نقطه شکست تعریف نشده.
مطالبه نقطه شکست از مسئولان، باید از همین برادران امنیتی شروع بشه که ازشون بخوان. چون تکیه گاه آخر همون مسئولان که دارن خوب میخورند و از کشور میبرند، همین نیروهای امنیتی هستند.
من بابت همین تاکید و تعریف نقطه شکست باید توسط نیروهای امنیتی تشویق میشدم نه تعقیب.
چرا که تعریف این نقاط شکست، در وهله اول به نفع همان نیروهای امنیتیه که کمتر کشته و مجروح بدن.
اصلا ما مردم به درک! اگه اعتقادات دارید، تعریف نقطه شکست، یعنی ریاضیات و علم، و همه اشون جز قدر الهی حساب میشن
خداوند هیچگاه قدر الهی رو به خاطر بعضی از بندگانش تغییر نمیده. حتی برای پیغمبر هم عوض نکرد که تو جنگ احد شکست خورد.
اگر مسئولان و تصمیم گیرانی که شما به خاطرشون جونتون رو به خطر میندازید با این مفهوم نقطه شکست بیگانه هستند، ایمان شما به آن ها و ایمان آن ها به خودشان، باعث تغییر قدر الهی نمیشود.
اگر واقعا حرفشان درسته، باید بتونن نقطه شکست تعریف کنن، وگرنه همیشه میتونن به شما بگن موفق بودن و مردم فریب خورده و با مردم برخورد کنید برن خونه هاشون. درسته؟ و اگر نقطه رو لمس کردن با همان معیارهای خودشان، بپذیرند که سیاست و ایدئولوژی خودشون رو تغییر بدن.
عدم تعریفش، میشه کاری ضد قدر الهی و برخورد مردم با مردم از جنس برخورد شما با معترضان.
فریب عدم تعریف نقطه شکست توسط آن ها را نخورید.
چرا دستگاه های امنیتی ما، انواع میز، مثل میز اسراییل و امریکا و … دارند اما میز روسیه و میز چین ندارند؟
یا شاید من اشتباه میکنم؟
اگر داشتند چرا تاحالا یه جاسوس از اینا دستگیر نشده؟
نقطه شکست رابطه ما با روسیه کجاست؟
اما این پست رو تقدیم میکنم به همه نیروهای امنیتی که واقعا فکر میکنند دغدغه مردم و کشور رو دارن اما فرصت کافی برای فکر کردن و سوال کردن و درست سوال کردن پیدا نکردند.
اما این تنها یادگاری هست که میتونم به نیروهای امنیتی هدیه کنم! شاید که جان های بیشتری در کشور حفظ شوند.